۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۲, چهارشنبه

کدام فرهنگ؟ کدام ابتذال؟

بر خلاف اینکه هیچ علاقه ای ندارم که در این وبلاگ جدی نویسی کنم مجبورم درباره موضوع فرهنگ و ابتذال که مورد تاکید یکی از دوستانم است بنویسم. این هم به نوعی حرف دل است و شاید به دل نشیند.
من هم مانند بسیاری دیگر از دوستان چه در داخل و چه در خارج از کشور به این مساله اعتقاد دارم یا بهتر به این مساله اعتقاد پیدا کرده ام که فرهنگ هم مانند بسیاری دیگر از موضوعات در ایران دارای تعریف مشخص و مستقلی نیست و موجب به وجود آمدن سوتفاهم های بسیاری می شود. برای بررسی فرهنگ و در نقطه مقابل آن باید نخست به تعریف واضح و مستقلی از آن رسید. براساس  تعریف مختصر فرهنگ می توان پی برد که قرار دادن موسیقی رپ رایج در ایران در برابر فرهنگ نمی تواند صرفا دلیلی بر مدعای ما مبنی بر مبتذل بودن آن باشد. می توان دلایل زیر را برای آن برشمرد:
1- موسیقی و در مقیاس وسیعتر، هنر برخاسته از ذات و خواست جامعه است. چنانچه اشعار فردوسی که در دوره زمامداری نخبگان ایرانی گریخته از هجوم اعراب سروده است سرشار از ستایش ایران و تلاشی برای زنده نگهداشتن قهرمانان و افسانه های ایرانی است. اشعار حافظ در دوره رواج صوفی گری و عرفان در ایران، در مدح عشق و شراب و حقیقت است. نیما در برهه تغییر و به نوعی مدرنیزاسیون ایران شعر نو را آفریده است. شاملو در دوران مبارزه از ظلم و مقاومت می سراید. شاعران پس از انقلاب در وصف جهاد و شهادت و خمینی سروده اند. شاعران رپ امروز هم از عشق و دختر و تفریح برای مبنای شعر استفاده می کنند.
نتیجه اینکه نمی توان از جامعه جدا زیست و در حالی که جوان شاعر امروز ما را که از روند موسیقی دنیا بی خبر نیست به ابتذال متهم کرد. شعرهای موسیقی رپ کاملا بر طبق روال حرکت جامعه پیش می روند.
2-اگر موسیقی رپ به این دلیل که وارداتی و غربی است را مورد سرزنش و نشانی از ابتذال بدانیم باز به بیراهه رفته ایم. چه از دیرباز پس از هر تجاوز به سرزمین ایران، ردی از سنن و آداب تجاوزگران بر لوح این بوم نگاشته شده است. ردپای یونانیان، مغولان و از همه ویرانگرتر اعراب بر جای جای اعتقادات و آداب ایرانی باقی مانده است.
اگر تاثیرات باقیمانده از اعراب را به برتر بودن دین آنان مربوط بدانیم پس باید موسیقی غربی را هم به عنوان تاثیر یک تمدن برتر(در حال حاضر) با آغوش باز بپذیریم. مسلما در باره تمدن برتر مورد شماتت هر خواننده ای قرار خواهم گرفت اما توضیحات بیشتر برای فرصت آینده می ماند.
3- غیرت ایرانی و دیگر موارد هم به نظر من به طبع تحت تاثیر جهانی شدن قابل فراموشی می باشد. تغییرات بسیار زیادی که در جامعه ایرانی رخ داده است چه انحطاط نامیده شود و چه اعتلا روندی غیرقابل برگشت است و تنها می توان با تلاش و مدیریت درست مسیر آینده آن را در جهت دلخواه تعیین کرد.
به نظر نمی توان بسیار ساده گفت که «وای فرهنگ میهنم از دست رفت!».

پی نوشت: این یک برداشت آزاد و نظر شخصی از مقوله فرهنگ است و از هرگونه انتقاد استقبال می کنم.

۵ نظر:

  1. میگن یه آدم نداری دزد میزنه به خونش، میزاره دزده در میره بعد شروع میکنه به داد زدن که آی فلان چیزمو بردن بهمان چیزمو بردن..(چیزمو بردن).خلاصه وقتی میشه درباره ی از دست دادن چیزی صحبت کرد که داشته باشیمش.ما ایرانیها اگه دست از این تفاخر لعنتی به تاریخ چند هزار ساله و فرهنگ اصیل و ....برداریم و بپذیریم که قرن هاست غیر از تکرار حرف بزرگان گذشته حرفی برای زدن تو دنیا نداریم شاید از زمین بلند شیم و خودمونو پیدا کنیم.این رشته سعید خان سر دراز دارد.اما تا وقتی شکستمون رو نپذیریم به جایی نمی رسیم.

    پاسخحذف
  2. تحلیل ات یه کم مارکسیستیه. ولی خوبه. واضح و روشنه.
    به نظر من حفظ فرهنگ، حفظ ارز شها، سنت ها و این قماش ترکیبات کلاً متناقض هستند.
    بحث دراز است. بی خیال.

    ا وا فرهنگ میهنم از دست رفت!!!
    آی هوار!!!

    ق.

    پاسخحذف
  3. البته منم موافقم که مقوله فرهنگ بسیار وسیع است و به تبع تعریفی که ما از آن داریم معنای ابتذال هم فرق میکند اما آنچه که من مد نظرم هست این است که لیریک این موسیقی های رایج بسیار سخیف شده است. در گذشته حافظ و بسیاری از شعرای ما معشوق را بسیار بالا می بردند اما حالا چی؟ معشوق دیگر معشوق نیست بلکه فقط موجودی است برای ارضای نیازهای شهوانی مردانه. مقایسه کن " شاه شماد قدان خسرو شیرین دهنان که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان..." را با خیلی از ترانه های امروزی " یه داف خوبی داشتم...". یادم هست زمانی از این ناراحت بودی که چرا ترانه های جدید همش ضد دختر هستند. اما حالا قبول نداری که ترانه های جدید چه تعریفی از دختر ارایه میدهند و صد البته مسبب افسوس کسانی مثل من که چه به سر ادبیات و شعر و موسیقی ما آمده است.

    پاسخحذف
  4. میثم درست میگه اما دو تا نگاه به موسیقی (و هر محصول فکری دیگری)میشه کرد یکی موسیقی(و تماممحصولات فکری و هنری) به عنوان نمودی از فرهنگ و دیگری موسیقی به عنوان عامل موثر بر فرهنگ .فکر کنم اول باید تکلیفمون رو معلوم کنیم و سهم هر کدام از این دو نگاه رو در شرایط فعلی مشخص کنیم.به نظر من خانه از پای بست ویران است .در مملمکتی که موسیقی در مدارس تدریس نمیشه که هیچ پرداختن بهش فعل قبیح محسوب میشه خوب طبیعیه که بچه هاش نتونن شکل درست و سالم موسیقی رو تشخیص بدن.منظورم اینه که تربیت موسیقی نشدن و اصلا فکر کردن رو بهشون یاد ندادن.من به شخصه این بچه ها رو قربانی می دونم و نه آدمهای فاسد و ...

    پاسخحذف
  5. در موردبرخی بزرگان هم شما همون کتاب شاهد بازی سیروس شمیسا رو بخونید ببینید چه آلودگیهایی داشتن برخی از شعراو چه تصویر مثله شده ای به من و امثال من ازونا دادن

    پاسخحذف

گفتند که...