۱۳۸۸ آذر ۴, چهارشنبه

با من باش...

با من باش، به چشمات قسم می خورم که تمام تلاشم رو می کنم که هیچ وقت بارونی نشن... با من باش... با من باش...

۱۳۸۸ آبان ۲۴, یکشنبه

آه...

آسمان ابری است،
باد می وزد،
چشم هایم چرا دوباره خیس است؟
نه...
این من نیستم...
آسمان ابری، ابرها بارور، دل ها سرد، چشم ها خیس
آه اشکهایم، آه دلم، دلم، دلم...
هیچ در هیچ...
شب از راه رسید، بی رحمانه سرد چون هر شب...
آه...